«امروزه حدود 90درصد صنعت چاپ وابسته به کالاهای وارداتی است و بهعلت نبود خودکفایی در این عرصه شاهد بروز بحرانهایی هستیم که پس از اعمال یک تحریم جدید بهوجود میآید.» این جملات، محور سخنان محمود نامآور، کارآفرین و فعال صنعت چاپ استان در مصاحبه سال گذشته خود با فراچاپ است. اکنون در حاشیه بیستوسومین جشنواره ملی صنعت چاپ، بار دیگر پای سخنان وی نشستهایم تا مسئله صادرات و چالشهای آن را از زاویه تازهای ببینیم.
عمده فعالان عرصه چاپ که محصول خود را به بازارهای جهانی عرضه میکنند، امروزه از نبود امکان رقابت رنج میبرند. دلیل این وضعیت چیست؟ چرا توان ایرانیها از فعالیت در عرصه صادرات محصولات چاپ محدود شده است؟
برای واکاوی دقیق این مسئله باید نگاهی به جزئیات فرایند صادرات در ایران و کشورهای همسایه و رقیب در بازارهای جهانی داشته باشیم. پیش از همه این نکته را در نظر داشته باشید که در فرایند صادرات شما یا باید در قبال یک سفارش کار را انجام دهید یا کالایی را که تولید شده است به بازار عرضه کنید، اما حقیقت بازار ایران این است که اگر کالایی را تولید کنید و سپس بهدنبال مشتری خارجی برای آن باشید، کارتان گره میخورد و این چالشی است که در کشورهای دیگر وجود ندارد.
منظورتان مشوقهای صادراتی است؟
بله، دقیقاً. در این باره ترکیه را مثال میزنم، چون ما در این کشور تولید داریم. در ترکیه، هنگام ورود مواد اولیه هیچ حق گمرکی به دولت لازم نیست پرداخت کنید، بلکه در ادامه اگر محصولی را از آن ماده اولیه تولید کردید و در داخل فروختید، بدیهی است که مالیات آن شامل حال شما میشود و اگر صادرات انجام دادید، از محل آن حق گمرک کسر میشود تا بهتدریج آن را صفر کند و به سوددهی برسد.
این مصداق تشویق صادراتی واقعی است. حالا ایران خودمان را در نظر بگیرید. ا ول کار اینکه اینجا تحریم هستیم و واردات یک قلم کالا با هزار ترفند و روش خاص میسر است؛ پس از آن هم اگر با خارجیها در تعامل تجاری باشید، گمرک، ارزش افزوده، تخصیص ارز و کارمزد 5/2درصدی بانکها در جریان صادرات، شما و محصولتان را از هر سو محاصره میکنند و اینجاست که کالای شما نمیتواند قیمت تمامشده کمتری در مقایسه با نمونه مشابه خارجی داشته باشد و در نتیجه شما محکوم به شکست در بازار صادراتی هستید.
البته آمارهای رسمی از افزایش چشمگیر صادرات محصولات چاپی به کشورهای همسایه خبر میدهد. در این باره نظر شما چیست؟
اینکه گفته میشود صادرات ما به افغانستان و عراق افزایش پیدا کرده، از اساس خیلی خوب است، اما اینها افقهای محدودی برای صادرکنندگان ماست و تولیدکنندگان ایرانی باید چشم به بازارهای بکر و بزرگتر داشته باشند.
این را در قالب یک مثال ملموس میگویم. امروزه یکی از بزرگترین مصادیق مصرف جوهر در ایران در مارکت روزنامهای اتفاق میافتد؛ جایی که سالانه دویست تُن مصرف دارد و این در حالی است که فقط یک مجموعه بستهبندی در استانبول ماهیانه چهارصد تُن جوهر مصرف میکند! فقط در استانبول و آن هم فقط در یک ماه! دقت کردید؟
بههمین دلیل است که میگویم در صادرات باید میان گزینههای موجود با سختگیری به انتخاب بپردازید تا بازار بزرگتر تجارت شما را تأمین کند و در حالی که امثال مجموعه بستهبندی در استانبول در انتظار شماست، مارکت روزنامه در ایران به شما رضایت و خرسندی کاذب ندهد.
بهنظر شما، بازارهای بزرگتر با وضع کنونی ماشینآلات چاپخانهای در ایران، چشمانداز بلندپروازانهای بهنظر نمیرسد؟
من خیلی با نظر شما موافق نیستم. در حوزه تولید، شما با دستخالی هم میتوانید تولید کنید، بنابراین بهانه نداشتن ماشینآلات خیلی توجیه خوبی نیست.
واقعیت ماجرا نیز همین است و پشتوانه فنیمهندسی فقط توان و دقت تولید را برایتان افزایش میدهد و من حتی به این قائل هستم که ماشینآلات چاپخانههای ما تفاوت شاخص و چشمگیری با ماشینآلات فعال در چاپخانههای خارجی ندارد. مشکل اصلی در این است که شما نمیتوانید مواد اولیه استاندارد و باکیفیت وارد کنید. اینجاست که ناچار به واردات کالای درجهدو یا درجهسه خواهید بود و بهتبع محصول شما هم کیفیت مطلوب را نخواهد داشت.
البته این را هم بگویم که ماشینآلات بخش مهمی از تولید است و همکارانی که از کمبود در این حوزه گله میکنند حق دارند، اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که اگر بهفرض شما امروز با بهروزترین ماشینآلات اروپا تولید کردید و بهترین محصول ممکن را هم ارائه دادید، چه بازاری در انتظار شماست؟ مثلاً چنددرصد از بازار ایران منحصر در تولیدات هیبریدی است؟ یک گام فراتر میگذارم و سؤال میکنم که امروز واقعاً چنددرصد از بازار ایران از اساس چاپ هیبریدی را میشناسند؟ اینها حقایقی است که باید به آنها فکر کرد. یکی از آفتهایی که در سرمایهگذاریهای خود به آن مبتلا هستیم و در نهایت بازارهای بزرگ را از دسترسمان خارج میکند، همین بازاریابی و بازارسنجیهای بدون مطالعه است؛ اینکه مثلاً نامآور اگر یک دستگاه چهاررنگ از آلمان وارد کرد، من بروم دو دستگاه چهاررنگ وارد کنم! درحالیکه با خود فکر نمیکنم شاید اصلاً نیاز و سلیقه و سفارش و کار نامآور با من متفاوت است.
اگر بخواهید بهطور مختصر اصل مطالبه خود را از دولت و نهادهای مسئول مطرح کنید، چه میگویید؟
فقط اذیت نکنند، هیچچیز دیگری نمیخواهیم! وقتی رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور بر افزایش منابع درآمدی حاصل از مالیات تأکید دارند، منظورشان سودجویان و سوداگرانی است که از درآمدهای میلیاردی حتی یکريال مالیات نمیدهند، نه فعالان اقتصادی که همه کسبوکارشان دقیقاً مشخص است. در این شرایط، وقتی مسئول یک سازمان پیش و پس از سخنرانی اقتصادی رئیسجمهور، با رفتاری دوگانه سند ثبتسفارششده مرا لغو میکند تا به نرخ جدید محاسبه شود و مالیات بیشتری بر آن تحمیل شود یا به هر ترتیب ممکن سود کمتری بهدست تولیدکننده برسد، بدیهی است که این مصداق همان اذیتکردن است!